هيچ وقت بيستی بودنت رو فراموش نکن...
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
هيچ وقت بيستی بودنت رو فراموش نکن...

تنها ره سعادت ايمان ، جهاد ، شهادت ، پيروی از ولايت
 
الرئيسيةالرئيسية  أحدث الصورأحدث الصور  جستجوجستجو  ثبت نامثبت نام  ورود  

 

 بسم الله....

اذهب الى الأسفل 
3 مشترك
نويسندهپيام
seyyed ali
مدير ارشد
مدير ارشد
seyyed ali


تعداد پستها : 26
Join date : 2010-02-11
Age : 30

بسم الله.... Empty
پستعنوان: بسم الله....   بسم الله.... Emptyالسبت فبراير 13, 2010 3:53 pm

با تشکر از آقا فرزین برای ایجاد این تاپیک.... Cool
خوب بگید دیگه.....نظرم اینه که چون تو ایامه نزدیکه راهین نوریم.از جنوب و این جور جاها بگیم....

اول خدا روشکر میکنم که پارسال قسمت ما شد و اومدیم.
راستش من تا روز آخر جور نشده بود که بیام ولی به یاری خدا و لطف شهدا سفر جور شد و اومدم....
اون روز تو نمازخونه شنیدید اون خاطزه رو از آقای ملازینل....حالا من کاملش رو میگم(خاطراتی که مینویسم یه سریهاش رو از یه فایله روایت مینویسم.شاید بگید چرا یهو فایلو نمیذاری.منم میگم چون اگه بذارم شاید ارزشش از بین بره.به خاطر همینم آخر سر فایلو میذارم....)


خوب یه خاطره:

یه روز یه کاروان دانشجو رو آوردیم جنوب.یه دختری تو اینا بود همش میخندید و مسخره میکرد.رفتیم شلمچه مسخره کرد،رفتیم فلان جا مسخره کرد.....اومدیم طلاییه بهش گفتم بیا این خاک طلاییه رو بگیر با خودت ببر هر وقت دلت گرفت و احساس گناه کردی این خاکو بو کن و یاد اینجا بیفت تا تازه شی....این دخترم زد زیر این خاکا و گفت جمش کنید این مسخره بازیا چیه دیگه....
خلاصه رفتیم خرمشهر و شب خوابیدیم.صبح دیدم یکی داره در اتاق ما رو میزنه.درو وا کردم دیدم همون دخترست داره زار زار گریه میکنه میگه تو رو خدا منو ببر طلاییه.بهش گفتم چی شد تو که مسخره میکردی.گفت تو دیگه به من تیکه ننداز.دیشب که خوابیدیم یه شهیدی از طلاییه اومد به خوابم گفت تو نمیدونی ما هر کی میاد اینجا رو خودمون دعوتش میکنیم و همه با دعوت ما میان؟؟؟
تو با اجازه کی اومی تو خونه ما...به دختره گفتم آخه ما صبح باید بریم یه جا دیگه نمیتونیم دیگه برگردیم.گفت یا منو میبری طلاییه یا دیگه برنمیگردم کاشان.
خلاصه با ماشینه کاروان بردیمش طلاییه همین که رسیدیم این دیدم این دختر پا برهنه شد و دوید تو این خاکا.هی گریه میکرد و خودش رو میزد......
بله رفیق اینجوریه.........

فعلا یا علی.....


اين مطلب آخرين بار توسط seyyed ali در السبت فبراير 13, 2010 4:01 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است. (السبب : low of time...)
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
seyyed amir hosien
عضو
عضو
seyyed amir hosien


تعداد پستها : 6
Join date : 2010-02-20

بسم الله.... Empty
پستعنوان: چرا راهیان نور؟   بسم الله.... Emptyالسبت فبراير 20, 2010 4:31 pm

بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام.اول این که شرمنده این قلم بسیار افسار گسیخته است و مهار آن مرد کهن هیکلی نیاز دارد که ما ترکه ای بیش نیستیم.
اخوی هر فرشی قبل از سال نو نیاز به تکون دادن داره این قلب داغون ما هم باید بره یجا یکی بگیره دستش بتکونه.
اگه بیای بد نمیشه
وجب به وجب جنوب بوی خدا میده
جای قدم اربابی ست که سر شهدا روی پاهاش بوده
و سیرابشون میکرده
توی مرام رفاقت اگه لازم به التماس هم هست التماست میکنم که بیای
به خدا جنوب یه دنیای دیگه ست!
تازه میفهمی چه خبره!

به قول بنده خدایی:عاقلا برید دبی! اینجا مال دیوونه هاست!

ما تا آخرین قطره ی خون پای ولایت ایستاده ایم.یا علی
سید امیر حسین شفیعی
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Aghdaee
کاربر ارشد
کاربر ارشد
Aghdaee


تعداد پستها : 65
Join date : 2010-02-14

بسم الله.... Empty
پستعنوان: رد: بسم الله....   بسم الله.... Emptyالأحد فبراير 21, 2010 12:06 am

بسم رب الشهدا و الصديقين
حاجي من توفيق ندارم و نداشتم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
seyyed amir hosien
عضو
عضو
seyyed amir hosien


تعداد پستها : 6
Join date : 2010-02-20

بسم الله.... Empty
پستعنوان: سلام آقا مرتضی!   بسم الله.... Emptyالأحد فبراير 21, 2010 2:10 pm

بسم رب الشهدا والصدیقین
العاقل یکفی بالآشاره!
اگر مجنون دل شوریده ای داشت***دل لیلی از ان شوریده تر بی
ما خودمون خرابکاری می کنیم!
مگه میشه دعوتمون نکنن!(منظور خودمم.درد بدتر از این که کربلا رام نمیدن)
آنقدر در میزنم تا در به رویم وا کنی***رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی
ما تا آخرین قطره ی خون پای ولایت ایستاده ایم.یا علی
سید امیر حسین شفیعی


اين مطلب آخرين بار توسط seyyed amir hosien در الأربعاء فبراير 24, 2010 9:52 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
seyyed ali
مدير ارشد
مدير ارشد
seyyed ali


تعداد پستها : 26
Join date : 2010-02-11
Age : 30

بسم الله.... Empty
پستعنوان: چی بگم؟؟؟؟   بسم الله.... Emptyالأحد فبراير 21, 2010 2:35 pm

بسم رب الشهدا....

در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون................یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون....
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
seyyed ali
مدير ارشد
مدير ارشد
seyyed ali


تعداد پستها : 26
Join date : 2010-02-11
Age : 30

بسم الله.... Empty
پستعنوان: دیگه چی میخوای؟؟؟؟   بسم الله.... Emptyالإثنين فبراير 22, 2010 2:15 pm

بسم رب الشهدا....
سلام.
راستی اردو جنوب با قطار شدا.....
دیگه چی میخواید اینم قطار.اونایی که میگفتن قطار،بفرما اینم قطار....بابا بیاید دیگه.
دل به این ظرفیت ها و نمیدونم این که جا نداریم نباشید.....اگه اومدنی باشید شهدا همچین واست جور میکنه که کیف کنی.....

تا حالا بچه هایی که پارسال جنوب اومدن رو دیدی چقدر عاشقن؟؟؟؟(جز خودم).
اصلا ازشون از جنوب پرسیدید؟؟؟؟؟اصلا واسه چی میخواید بیاید؟؟؟ یا چرا نمیاید؟؟؟؟
بچه ها رو ببین چقدر بی تابند.....انگار دارن به گمشدشون میرسن.....
و در آخر هم یه خاطره(شهادت حاج حسین خرازی):


جاى كابل ها روى پشتم مى سوخت. داشتم فكر مى كردم «عيب نداره بالأخره بر مى گردى. مى رى اصفهان. مى رى حاج حسين رو مى بينى. سرت رو مى گيره لاى دستش، توى چشم هات نگاه مى كنه مى خنده، همه اين غصه ها يادت مى ره...»

در را باز كردند، هلش دادند تو. خورد زمين; زود بلند شد. حتى برنگشت عراقى ها را نگاه كند. صاف آمد پيش من نشست. زانوهايش را گرفت تو بغلش. زد زير گريه.

گفتم «مگه دفعه اولته كه كتك مى خورى؟» نگاهم كرد. گفت «بزن و بكوبشونو كه ديدى.»

گفتم «خب؟»

گفت «حاج حسين شهيد شده».


دوکوههقطعه ای از کربـبلاست....

بسم الله.... A0518408
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
seyyed amir hosien
عضو
عضو
seyyed amir hosien


تعداد پستها : 6
Join date : 2010-02-20

بسم الله.... Empty
پستعنوان: یک نصیحت بشنو از من...   بسم الله.... Emptyالإثنين فبراير 22, 2010 4:53 pm

بسم رب الشهدا والصدیقین

اخوی بازار نصیحت قبل از جنوب شکر خدا داغه!
مطابق معمول العاقل یکفی بالاشاره
کاری کن مثل سال پیش من خ... نری گ... بر گردی یجوری برو که دیگه برگشتی در کار نباشه...
موج ز خودرفته ای تیز خرامید و گفت***هستم اگر می روم گر نروم نیستم

ما تا آخرین قطره ی خون پای ولایت ایستاده ایم.یا علی
سید امیر حسین شفیعی


اين مطلب آخرين بار توسط seyyed amir hosien در الأربعاء فبراير 24, 2010 9:50 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
seyyed ali
مدير ارشد
مدير ارشد
seyyed ali


تعداد پستها : 26
Join date : 2010-02-11
Age : 30

بسم الله.... Empty
پستعنوان: سلام   بسم الله.... Emptyالثلاثاء فبراير 23, 2010 1:02 pm

بسم رب الشهدا....

سلام
امیرحسین مرسی از مطالبت.....
میگم حالا خدا کنه حداقل مطالبو بچه ها ببینن.البته من غلط کنم پامو جای بزرگتر ها بذارم.من و امیر حسین هم فقط داریم چیزایی که شنیدیمو میگیم.وگرنه ما خودمون.....یم.(بخوانید جای خالی ایم.)

مندست کمی از اون بچه هایی که آقا سلطان میگفتند نداشتم.خداروشکر دست مارو شهدا گرفتند و گر نه به قوله آقای یکتا معلوم نبود تو کدوم.......بودیمو معتاد و .... بودیم....

یه داستان بگم واستون از زبونه آقای یکتا.(شاید شنیده باشید ولی خالی از لطف نیست)
گفت بریم کربلا.گفت بچه ام رو چیکار کنم(حامله بود).گفت بریم.گفت باشه.به عشق حسین بریم.هر چی بادا باد.
رفتند و بعد از طی مسیر طولانی رسیدند کربلا.زن حالش بد شد.رفتند پیش دکتر .دکتر گفت بر اثر سختی و طول راه،بچه مرده.
مرده ناراحت شد گفت بهت گفتم نیا اذیت میشی..... ولی زنه گفت منو ببر حرم.میخوام برم پیش حسین(ع).میگه رفتیم و گذاشتیمش کنار ضریح امام حسین و خلوت کرد با آقا. چند دقیقه بعد دیدم اومد.از صورتش معلوم بود که خیلی گریه کرده بود ولی یه شوق و برق شادی ای تو چشاش بود.ازش پرسیدم چی شده.گفت دم ضریح خوابم برد.تو خواب دیدم یه خانومی اومد و یه بچه ای گذاشت تو دامنه ما....احساس میکنم حالم بهتره.گفت بریم دکتر.
دکتر گفت: اصلا وضعیتی که صبح داشتی رو نداری.....بچه سالم سالمه.همه چی هوض شده.
خدا بهمون یه بچه داد که فهمیدیم اصلش امام حسین امضا کرد و داد.اسمشو چی بذاریم.گذاشتیم : محمد ابراهیم همت

این که دلتو همت میبره این که فرمانده لشکر میشه دل بسیجی ها رو میبره یکی دیگه میده.این که میشه سردار خیبر یکی دیگه اامضا میکنه..............
---------------------------------------------------------

بله رفیقم.شهدا با امام حسین قاطی بودن و رفیق بودن......

فعلا یا علی....
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
seyyed ali
مدير ارشد
مدير ارشد
seyyed ali


تعداد پستها : 26
Join date : 2010-02-11
Age : 30

بسم الله.... Empty
پستعنوان: دوکـــــوهه.....   بسم الله.... Emptyالثلاثاء فبراير 23, 2010 2:27 pm

دو کوهه تو می دانی آیا کجاست؟

دوکوهه دو رکعت خلوص و صفاست

توگفتی"دوکوهه.دل من شکست

دوکوهه پراز یاد حاج احمد است

دوکوهه نیستان همدردی است

دوکوهه بهشت جوانمردی است

بود زادگاه بهار این دیار

ازآن می وزد بوی جانبخش یار

دوکوهه بود سرزمینی غریب

از آن می وزد بوی فتح قریب

یا علی.....
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Aghdaee
کاربر ارشد
کاربر ارشد
Aghdaee


تعداد پستها : 65
Join date : 2010-02-14

بسم الله.... Empty
پستعنوان: رد: بسم الله....   بسم الله.... Emptyالثلاثاء فبراير 23, 2010 2:56 pm

يا علي
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
بسم الله....
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
هيچ وقت بيستی بودنت رو فراموش نکن... :: مذهبی :: دفاع مقدس-
پرش به: